Syncope
یكی از بدترین خاطراتم سر این فیلم [مقصود فیلم مادر علی حاتمیست]، فوت «شیرعلی قصاب» هنگام بازی بود كه سنگكوپ كرد و مرد و قسمتهای دیگری كه بازی داشت عوض شد.
ما در «دایی جان ناپلئون» هم با هم بودیم و حتی اولین باری كه دیدمش بلند شدم و به او سلام كردم حتی در آن كار صحنهای بود كه باید برای «دایی جان» چایی میآورد و مطلبی را میگفت كه دیالوگش را نمیتوانست حفظ كند. به او گفتم هر چه میتوانی بگو، دوبلور درست میكند گفت: فقط فحش میتوانم بدهم. گفتم: عیبی ندارد بگو. كه آن صحنه را گرفتند و من به سرعت فرار كردم و بعد فهمیدم غلامحسین نقشینه ناراحت شده است. شیرعلی قصاب همیشه از اینكه قدش بلند بود خجالت میكشید.
(مصاحبه با محمدعلی کشاورز / نشریهی داخلی خانهی هنرمندان / شمارهی هشتم / تیر 92)

ما در «دایی جان ناپلئون» هم با هم بودیم و حتی اولین باری كه دیدمش بلند شدم و به او سلام كردم حتی در آن كار صحنهای بود كه باید برای «دایی جان» چایی میآورد و مطلبی را میگفت كه دیالوگش را نمیتوانست حفظ كند. به او گفتم هر چه میتوانی بگو، دوبلور درست میكند گفت: فقط فحش میتوانم بدهم. گفتم: عیبی ندارد بگو. كه آن صحنه را گرفتند و من به سرعت فرار كردم و بعد فهمیدم غلامحسین نقشینه ناراحت شده است. شیرعلی قصاب همیشه از اینكه قدش بلند بود خجالت میكشید.
(مصاحبه با محمدعلی کشاورز / نشریهی داخلی خانهی هنرمندان / شمارهی هشتم / تیر 92)

محمدعلی کشاورز، نصرت کریمی و شیرعلی قصاب در سریال داییجان ناپلئون
+ نوشته شده در سه شنبه نهم مهر ۱۳۹۲ ساعت 12:31 توسط بابک
|