ماهِ کنعانیِ من، مَسندِ مصر، آنِ تو شد
گاهِ آن است، که بدرود کنی زندان را...
(حافظ)



A herd of birds -- Max Rossi
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی‌نوشت: روزنامه‌ی ارزان اطلاعات، روزهای شنبه یادداشت‌های سردبیری دارد به قلم علی‌رضا خانی که چون در خاموشی و سکوت می‌گذرد، خیلی سر و صدا نمی‌کند. این یادداشت‌ها اغلب خطوط قرمز آقایان را رعایت نکرده و واقعیات را همانطور که هستند به‌تصویر می‌کشد. تکه‌ی زیر از مقاله‌ی "سخنی با نمایندگان مجلس" (شنبه، 21 دی) آورده شده است:
...مردم وقتی می‌بینند که وزیر علوم به مجلس احضار می‌شود، شاید در وهله اول خوشحال باشند که نمایندگان می‌خواهند بپرسند که چرا آموزش عالی در شرایط فعلی است، چرا وضع اساتید ایده‌آل نیست، چرا فرصت‌های مطالعاتی کم است، چرا ما که می‌خواهیم در قله علمی منطقه جا بگیریم، نام حتی یک دانشگاه‌مان در فهرست ۵۰۰ دانشگاه برتر دنیا نیست، چرا امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری دانشگاهها کم است، چرا همکاری علمی با دانشگاه‌های معتبر دنیا نداریم، چرا دانشجویانمان که فارغ‌التحصیل می‌شوند اغلب کم سواد هستند، چرا برخی جذب شدگان در دانشگاه‌ها، چه به عنوان دانشجوی تحصیلات تکمیلی چه به عنوان هیأت علمی، خارج از ضابطه بوده‌اند؟
اما وزیر علوم به مجلس می‌رود، تنها پرسشی که از او می‌شود و به خاطر همان کارت زرد می‌گیرد این است که شخصی که تو اکنون به عنوان معاون انتخاب کرده‌ای، در تیرماه ۷۸ یعنی درست ۱۴ سال و ۶ ماه پیش، برای لحظاتی در مسجد دانشگاه تهران نشسته است و این احتمالاً معنای تحصن داشته و باید او را برکنار کنی و گرنه ما خودت را برکنار می‌کنیم. همین!
روز روشن، وسط خیابان ۱۶ آذر، جنب دانشگاه تهران، رئیس دانشکده عمران از دانشگاه تهران بیرون می‌آید، چهار قداره بند قمه به‌دست چنان او را مجروح و مضروب می‌کنند که به بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان می‌برندش…
انتظار آن است که نمایندگان مردم، مسئولان بخش‌های امنیتی، اخلاقی، فرهنگی و… را بخواهند و بپرسند که چه بر سر این استاد آمد و بالاتر از آن، چه بر سر فرهنگ جامعه آمده که این قدر زورگیر و دزد و قمه‌کش و اراذل و اوباش تولید انبوه می‌شود، اما نمایندگان دارند درباره شنود از خاتمی سؤال می‌کنند…
تورم ۳۹ درصدی پشت مردم را خم کرده است. کارگران و کارمندان بیشتر و بیشتر به زیر خط فقر می‌روند، حداقل دستمزد ماهانه تعیین شده توسط دولت پیشین، امروز کفاف ۵ روز زندگی یک خانوار را نمی‌دهد. نیمی از جمعیت کشور با سیلی صورت خود را سرخ می‌کنند، حقوق بسیاری از دستمزد بگیران دولتی و خصوصی به اندازه اجاره خانه‌شان هم نمی‌شود، یک نفر ۲ میلیارد دلار از پول نفت را برداشته و پس نمی‌دهد، آنان که مسئول به‌وجود آمدن این وضع بوده‌اند و همزمان داعیه مدیریت جهانی داشته‌اند، به احدی پاسخگو نیستند، مردم زیر فشار اقتصادی له می‌شوند، همزمان برخی نمایندگان در سخنان آتشین به جای توصیه به دست‌گیری از مردم، مسئولان را همچنان به دستگیری فتنه‌گران توصیه و تحریک می‌کنند و برخی دیگر وزیر ارشاد را احضار کرده‌ و او را به خاطر اینکه جایی درباره تکخوانی زنان نظری داده یا نداده است، بازخواست می‌کنند و به او کارت زرد می‌دهند!...