پیاز
پیاز چیزِ دیگریست.
دل و روده ندارد.
تا مغزِ مغز پیاز است.
تا حد پیاز بودن
پیاز بودن از بیرون
پیاز بودن تا ریشه
پیاز میتواند بیدلهرهای
به درونش نگاه كند.
دل و روده ندارد.
تا مغزِ مغز پیاز است.
تا حد پیاز بودن
پیاز بودن از بیرون
پیاز بودن تا ریشه
پیاز میتواند بیدلهرهای
به درونش نگاه كند.
در ما، بیگانگی و وحشیگریست
كه پوست به زحمت آن را پوشانده
جهنمِ بافتهای داخلی، در ماست
آناتومیِ پرشور
اما در پیاز به جای رودههای پیچدرپیچ
فقط پیاز است.
پیاز چندین برابر عریانتر است.
تا عمق، شبیه به خودش.
پیاز وجودیست متناقض
پیاز پدیدهی موفقیست.
لایهای درون لایهای دیگر به همین سادگی
بزرگتر كوچكتر را در بر گرفته
و در لایهی بعدی یكی دیگر یعنی سومی چهارمی.
فوگِ1 متمایل به مركز
پژواكی كه به كُر تبدیل میشود.
پیاز، این شد یك چیزی:
نجیبترین شكم دنیا.
از خودش هالههای مقدسی میتَنَد
برای شكوهش.
در ما ـ چربیها و عصبها و رگها
مخاط و رمزیات.
و حماقتِ كامل شدن را
از ما دریغ كردهاند.
(ویسواوا شیمبورسکا)

Bermuda Onion Spiral - James Bo Insogna (C) 2012
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1-قطعهی موسیقی بر مبنای چند صدایی
پینوشت: نقل از آدمها رویِ پل، ویسواوا شیمبورسکا، ترجمهی مارک اسموژنسکی، شهرام شیدایی و چوکا چکاد، نشر مرکز
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۹۱ ساعت 20:14 توسط بابک
|