بازارِ معجزه‌ها

معجزه‌ی عمومی:
همین که معجزه‌های عمومیِ بسیاری اتفاق می‌افتد.

معجزه‌ی معمولی:
در سکوتِ شب
پارسِ سگ‌های نامرئی.

یکی از معجزه‌های بی‌شمار:
ابری لطیف و کوچکی‌ست
اما می‌تواند ماهِ بزرگ و سنگین را بپوشاند.

چند معجزه در یک معجزه:
تصویرِ درختِ توسکا بر آب
و این که در تصویر   چپ و راستش معکوس شده
و این که آنجا تاجِ درخت رو به پایین می‌روید
و این که هیچ به تهِ آب نمی‌رسد
با این که عمقِ کمی دارد.

معجزه‌ی روزمره:
بادِ نسبتاً ملایم
به هنگام توفان، تندباد.

معجزه‌ی دم‌ِ دستیِ یک:
گاوها گاوند.

دومی دستکمی از آن ندارد:
همین باغ   نه باغی دیگر
روییده از همین هسته و دانه، نه هسته و دانه‌ای دیگر.

معجزه‌ای بدون فراک و کلاه سیلندری:
فوران کبوترهای سفید
معجزه، چون چیز دیگری نمی‌توان به آن گفت:
امروز آفتاب ساعت سه و چهارده دقیقه طلوع کرده
و ساعت بیست و یک دقیقه غروب خواهد کرد.

معجزه‌ای که آنگونه که باید   متعجبمان نمی‌کند:
تعداد انگشتان یک دست   در واقع کمتر از شش
اما در عوض بیشتر از چهار.

معجزه‌ای که کافی‌ست دوروبرت را نگاه کنی:
دنیای همه‌جا حاضر.

معجزه‌ی اضافی، همان‌طور که همه چیز فوق اضافی‌ست:
چیزی که به اندیشه درنمی‌آید
به اندیشه در می‌آید.

(ویسواوا شیمبورسکا / از این کتاب)

 

WEST GERMANY. 1962. West Berlin. The Berlin wall. / Henri Cartier-Bresson

پناهگاه

...ای ساعتِ بد هنگام
چرا با ترسی بی‌دلیل می‌آمیزی؟
هستی - پس باید سپری شوی
سپری می‌شوی - زیبایی در همین است.

هر دو خندان و نیمه در آغوشِ هم
می‌کوشیم بتوانیم آشتی کنیم
هر چند با هم متفاوتیم
مثل دو قطره‌ی آبِ زلال.

(ویسواوا شیمبورسکا)

(ترجمه‌: مارك اسموژنسكی، شهرام شیدایی و چوكا چكاد)



Shelter - David Rousselle

پیاز

پیاز چیزِ دیگری‌ست.
دل و روده ندارد.
تا مغزِ مغز پیاز است.
تا حد پیاز بودن
پیاز بودن از بیرون
پیاز بودن تا ریشه
پیاز می‌تواند بی‌دلهره‌ای
به درونش نگاه كند.
در ما، بیگانگی و وحشی‌گری‌ست
كه پوست به زحمت آن را پوشانده
جهنمِ بافت‌های داخلی، در ماست
آناتومیِ پرشور
اما در پیاز به جای روده‌های پیچ‌درپیچ
فقط پیاز است.
پیاز چندین برابر عریان‌تر است.
تا عمق، شبیه به خودش.
پیاز وجودی‌ست متناقض
پیاز پدیده‌ی موفقی‌ست.
لایه‌ای درون لایه‌ای دیگر به همین سادگی
بزرگ‌تر كوچك‌تر را در بر گرفته
و در لایه‌ی بعدی یكی دیگر یعنی سومی چهارمی.
فوگِ1 متمایل به مركز
پ‍‍ژواكی كه به كُر تبدیل می‌شود.
پیاز، این شد یك چیزی:
نجیب‌ترین شكم دنیا.
از خودش هاله‌های مقدسی می‌تَنَد
برای شكوهش.
در ما ـ چربی‌ها و عصب‌ها و رگ‌ها
مخاط و رمزیات.
و حماقتِ كامل شدن را
از ما دریغ كرده‌اند.

(ویسواوا شیمبورسکا)


Bermuda Onion Spiral - James Bo Insogna (C) 2012

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

1-قطعه‌ی موسیقی بر مبنای چند صدایی

پی‌نوشت: نقل از آدم‌ها رویِ پل، ویسواوا شیمبورسکا، ترجمه‌ی مارک اسموژنسکی، شهرام شیدایی و چوکا چکاد، نشر مرکز