روایت
ستار چه خبره، اوستا؟
علی زبونم لال، مشروطه ورچیده شده. تا یه ساعت پیش فقط تبریز مونده بود، حالا فقط سنگر تو مونده. قوای رحیمخان وارد شهر شده.
ستار زن جَلبا.
علی سنگر باقر خراب شد، تمام آدماش کشته شدن، میرهاشمم کشتن.
ستار یا ابوالفضل! باقر چطور شد؟
علی شهر تسلیم شده.
ستار شهر گُه خورده.
علی دکونها همه پرچم سفید زدن.
ستار پرچمها رو میکشم پایین.
علی شهر ترسیده، اونا دوباره پرچم سفید میزنن.
حیدر هر خونهای که پرچم سفید زد جوابش با من.*
(ستارخان / نویسنده و کارگردان: علی حاتمی)

نمایی از فیلم ستارخان (1351)
* ستارخان، باقرخان، علی موسیو و حیدرخان عمواوغلی همه از مبارزین مشروطه
علی زبونم لال، مشروطه ورچیده شده. تا یه ساعت پیش فقط تبریز مونده بود، حالا فقط سنگر تو مونده. قوای رحیمخان وارد شهر شده.
ستار زن جَلبا.
علی سنگر باقر خراب شد، تمام آدماش کشته شدن، میرهاشمم کشتن.
ستار یا ابوالفضل! باقر چطور شد؟
علی شهر تسلیم شده.
ستار شهر گُه خورده.
علی دکونها همه پرچم سفید زدن.
ستار پرچمها رو میکشم پایین.
علی شهر ترسیده، اونا دوباره پرچم سفید میزنن.
حیدر هر خونهای که پرچم سفید زد جوابش با من.*
(ستارخان / نویسنده و کارگردان: علی حاتمی)

نمایی از فیلم ستارخان (1351)
* ستارخان، باقرخان، علی موسیو و حیدرخان عمواوغلی همه از مبارزین مشروطه
+ نوشته شده در یکشنبه بیستم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 15:19 توسط بابک
|