حلالیّت
صادق زیباکلام از آن چهرههایی ست که همواره از دو طرف مورد حمله قرار میگیرد. گروهی او را لیبرال و غربزده میدانند (که البته تا حدی هم بیراه نیست) و از طرف دیگر کسانی او را سازشکار، عامل فلان مقام، مأمور جمهوری اسلامی و... معرفی میکنند. ولی من جدای از تمام این قضاوتها برای شخصیت وی و حرفهایش ارزش قائلم و تصویر او با آن دو بندهی معروف که در میزگردهای شبکهی چهار حاضر میشد و در نقش منتقد با مهمانِ خودیِ1 برنامه جدل میکرد از نوجوانی در ذهنم مانده است. مطالب زیر برگرفته از مصاحبهی او دربارهی انقلاب فرهنگی ست و صحبتهای جالبی ست که حداقل میتواند بخشی از واقعیتِ آن سالها را انعکاس دهد، که به صورت گزیده در ادامه مطلب آمده است. برای اصل گفتگو به لینک داده شده، مراجعه شود.
آنجا گفتم كه من رسماً و علناً حلاليّت مىطلبم. حلال كنيد من را، از خدا هم توبه مىكنم به خاطر ضرر و زيانى كه متوجه خيلیها شد براى اينكه از دانشگاه اخراج شدند. به علاوه بىخود و بىجهت دانشگاه را دو سه سال بستيم، منتها نيتمان واقعاً خير بود. يعنى من واقعاً فكر مىكردم يك چيزى وجود دارد بهنام مديريت بازرگانى كه به درد ايران مىخورد؛ يك چيزى به همين اسم هم وجود دارد كه به درد واشنگتن مىخورد، همين طور ساير رشتهها. بنده الان مىفهمم كه سخن از اين غير علمىتر و احمقانهتر وجود ندارد. مهندسى مكانيك يكى است، علوم اجتماعى يكى است. ما نوعى جامعهشناسى نداريم كه در چين بايد آموزش داد چون آنها كمونيستند، نوعى جامعهشناسى در جمهورى اسلامى ايران بايد تدريس شود چون ما اسلام بهاصطلاح ناب محمدى هستيم، يك جور جامعهشناسى در عربستان چون آنها اهل اسلام آمريكايى هستند، يك جامعهشناسى در آمريكا و غيره. اين نشان مىدهد كسى كه اين را مىگويد اصلاً نمىداند جامعهشناسى يعنى چه. تازه اين را الان به سختى مىتوانى بگويى، توى دهانت مىزنند، چه برسد به سال شصت و شصت و يك.

سیاهکل - نقاش: بیژن جزنی
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
1- اشاره به دستهبندی شخصیتها به خودی و غیرخودی.