پسربچه با یک دوچرخه از آن دست فیلم‌های خطی است که بسیار ساده و بدون هیچ روایت اضافه یا حاشیه‌ای پیش می‌رود. سیریل (پسربچه) در ابتدا تنها به‌دنبال دو چیز است، پدر و دوچرخه‌اش. پدرش او را ترک گفته و حتی دوچرخه‌ی او را فروخته است. پسربچه به علت این شوک بسیار پرخاش می‌کند و  هنگامی که در حال فرار از ساختمانی‌ست که در آن با پدرش زندگی می‌کرده، با سامانتا (زن آرایشگر) آشنا می‌شود. سامانتا دوچرخه را برای سیریل بازپس می‌گیرد و عهده‌دار سرپرستی سیریل می‌شود. او ترتیب ملاقات سیریل و پدرش را که اینک در رستورانی مشغول به کار است می‌دهد. سیریلِ بی‌قرار، تنها پس از آنکه از زبان خود پدر می‌شنود که دیگر به ‌آنجا نیاید، به این باور می‌رسد که پدرش او را رها کرده ‌است. از همین جا تازه مشکلات جدیدی که همه‌ی آنها ریشه در کم‌محبتی اطرافیان دارد برای سیریل اتفاق می‌افتد. اما سامانتا همچون فرشته‌ای نگهبان تا پایان در کنار سیریل باقی می‌ماند... انتقاد سخت برادران داردن به محیط پیرامونی پسربچه و تأثیر آن در رفتارهای او به‌درستی نقش اطرافیان را در بازپروری کودکان آسیب‌دیده پر رنگ می‌کند. باید توجه داشت که جوان موادفروشی که در تلاش است سیریل را به گروه خود ملحق کند و مرد بورژوایی که بعد از سنگ‌اندازیِ پسرش به سیریل در فکر ساختن دورغ است، عواملی هستند که موجب بازتولید ناهنجاری در همان چرخه‌ی معیوب می‌شوند. در واقع سیریل و دوچرخه‌اش دائماً بین سامانتا (به‌سانِ مادرِ نداشته) و اطرافیانی که خود آنها نیز قربانی نامناسبات اجتماعی هستنتد، در نوسانند...        


The Kid with a bike - directors: Jean-Pierre Dardenne / Luc Dardenne

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پی‌نوشت: بعضی چیزها احتمالش خیلی خیلی کم است، مثلاً فرض کنید صبح از خواب بیدار شده‌اید و آماده‌ی رفتن به دانشگاه هستید. از در ورودی که خارج میشوید ناگهان پنگوئنی را می‌بینید که از کنار شما قدمزنان رد می‌شود و حتی لبخندی را هم حواله‌ی چهره‌ی متعجب شما می‌نماید. خب امکان رخ دادن آن، بسیار ضعیف است اما غیر ممکن نیست. شاید فقط یکی دو بار در زندگی آدم اتفاق بیافتد که به صورت تصادفی و بدون هیچ آشنایی قبلی، با فردی همصحبت شوی که هر چه پیش می‌روی بیشتر به رئالیسم جادویی اعتقاد پیدا می‌کنی؛ درست مانند صحنه‌ای که رمدیوس خوشگله را باد با خود می‌بَرَد...  به قول حافظ "از هر طرف که رفتم، جز حیرتم نیفزود". باید در این روزهای پایانیِ سالِ پر از  تلاطم نود و یک این اتفاقات را به فال نیک گرفت چرا که بدون شک بادها خبر از تغییر فصل می‌دهند... فینیتو

پی‌دانلود: Dmitri Shostakovich - Piano Concerto No. 2 / 2nd movement