famished

تو به فکرِ جنگلِ آهن و آسمون‌خراش
من به فکرِ یه اتاق اندازه‌ی تو واسه خواب
تنِ من خاکِ منه، ساقه‌ی گندم تنِ تو
تنِ ما، تشنه‌ترین تشنه‌ی یک قطره‌ی آب

بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من هر چی می‌کارم مال تو *




photo: Frank Augstein

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

* بخشی از ترانه‌ی بوی گندم

پی‌نوشت: یک خواب سورئال- خواب دیدم که توی ایستگاه مترو بودم. نه از این متروهایی که همگی هر روز سوار می‌شویم. اصلاً متروهایی که من در خواب می‌بینم فکر نکنم هیچ جای دنیا ما به ازای خارجی داشته باشد. آره، جمعیت زیادی توی ایستگاه حضور داشت و بر اثر فشار جمعیت من یکهو افتادم اون وسط، نزدیک ریل مترو. انصافاً خیلی ترسیده بودم. هی با خودم می‌گفتم که نکنه الان قطار سر برسه و من رو به [...] بده. در همین حِیث و بیث که داشتم فریاد می‌زدم که آهای یکی منو نجات بده، کمک... (و جالب اینجا بود که هیچ کدام از حاضرین در ایستگاه هیچ عکس‌العملی نشان نمی‌دادند و جالب‌تر اینکه رو به روی من چند تا از دوستای نامرد دبیرستانیم نشسته بودند و داشتند درباره‌ی یک موضوع مزخرف حرف می‌زدند.) بعد از گذشتن مدت زمان کوتاهی،اتفاق خیلی عجیبی افتاد. یک وانت نیسان از مسیر قطارها نمایان شد و من داشتم هی به اون علامت می‌دادم که لامصب من این وسطم نیای روی ما یک‌وقت!  ولی نه، اون در نقش فرشته‌ی نجات بود؛ جلوی من که رسید، زد روی ترمز و یک آقای قوی (چیزی در مایه‌ی حضرت موسی) به نزدیکم آمد و منو بلند کرد گذاشت بالای سکو و بعد از این عمل انسان‌دوستانه از همون مسیری که آمده بود، برگشت... خواب من همین‌جا تموم شد.
بدینوسیله از تمام رانندگان نیسانی که در سراسر کائنات، باعث نجات جان هم‌نوعان خود می‌شوند، تشکر به‌عمل می‌آید.

شهر بی‌فرشته

شب منم، حسرتِ سپیده منم
شعر ناگفته، ناشنیده منم
ماهِ در خوابِ من نشسته، تویی
بغض در کوچه‌ها دویده منم
خوابِ خوبِ پُر از ترانه تویی
ساکنی از قفس پریده منم
دل منم، نبض هر پرنده منم
آن غریبِ سفر چشیده منم
نی منم، این نیِ بریده منم
این گلوی شفا ندیده منم
باغِ سبزِ خزان‌ندیده تویی
یک سبد میوه‌ی نچیده منم
اوجِ شعرِ سکوتِ خلوتِ تو
این سقوطِ به خود رسیده منم
نی منم، من صدای هق‌هقِ تو
شبنمی از غزل چکیده منم
بال این شهر بی‌فرشته منم
این چلیپای قد کشیده منم...

(شهیار قنبری)



Vincent Van Gogh - The Cage Terrace in Arles, at Night
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی‌نوشت: خب الحمدلله تیمور لنگ کشته شد و برادر متواری او نیز با کمی مشقت پیدا گردید تا لبخندی از سر رضایت بر چهره‌های مردم بُستون نمایان شود...
 ...hey guys, mission accomplished. Let's go to the next stage

شکوفه نو

از سایه می‌پرسم به غیر از بنان چه کسی حق شعر را در آواز بیان می‌کند؛ بی‌تأمل و با لحن قاطع می‌گوید:
گوگوش... گوگوش... یه روز به خودش هم گفتم که دو نفر هستن در موسیقی ما که وقتی کلماتو در آواز یا تصنیف بیان می‌کنن، اصلاً نظیر ندارن؛ یعنی کلمان چنان سر جاشه و درسته و با حالته که اصلاً نمی‌شه توصیف کرد: یکی بنانه، یکی هم شمائین. طفلک سرخ شد و سرشو انداخت پایین و گفت: شما این حرفو می‌زنین؟ گفتم: بله.
اصلاً باورش نمی‌شد که من کارهاشو بشناسم و دقت کرده باشم. به تصنیف "ستاره آی ستاره" اشاره کردم. خیلی تصنیف قشنگیه...
سایه برای اینکه مبادا خدای نکرده آقای باقری ذرة‌المثقالی اکسیژن صبح‌گاهی رشت را استنشاق کند و مبتلا به ناراحتی ریه شود، سیگار دیگری می‌گیراند و با صدایی گرفته می‌گوید:
گوگوش دختر خیلی بدبختی بود. همه‌ی زندگیش تو بدبختی گذشت. از بچگی تا همین سفری که به آمریکا رفت ازش سوء استفاده شد. یه استعداد استثنائیه واقعاً. من از وقتی که بچه بود و با پدرش تو شکوفه نو می‌اومد رو صحنه دیدمش. کافه شکوفه نو، تو پایین شهر دروازه‌ی قزوین بود. همه جرأت نمی‌کردن برن اونجا. من یادمه یه شب رفتم اونجا. کسانی که می‌خواستن از بالاشهر برن همراه یک نظامی، سروانی، سرهنگی، پلیسی می‌رفتن تا در امان باشن. جای کلاه مخملی‌ها بود. بعد این بالا شهری‌ها اونجا رو قبضه کردن و در نتیجه کلاه مخملی‌ها تارونده شدن و کافه شکوفه نو شد مخصوص خانواده‌های "پولدار"... این حضرات هیچی رو نمی‌تونن به دیگران ببینن، فوراً دست انداختن به اونجا. از کافه کاباره‌های شیک خودشون سیر شده بودن ریختن به اونجا... حکایتیه... چه می‌دونم؟ حالا کار ندارم. گوگوش  تو چنین جایی می‌خوند.
گوگوش اگر در جایی به غیر از ایران به دنیا اومده بود، یه هنرمند جهانی شده بود...

(پیر پرنیان اندیش، در صحبت سایه/ میلاد عظیمی و عاطفه طیّه)


کودکی که بعدها به نام گوگوش معروف شد...
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی‌دانلود: ترانه‌ی "ستاره آی ستاره" (شاعر: شهیار قنبری، آهنگساز: پرویز اتابکی، تنظیم: واروژان)

طرح (4)

وقتی آمد
آمد
وقتی بود
بود
وقتی رفت
بود.

(عباس کیارستمی)


Edward Hopper - Gas
----------------------------------------------------------------------------------------------------

پی‌دانلود: ترانه‌ی "عاشقانه" (شاعر: شهیار قنبری، آهنگساز: واروژان، خواننده: گوگوش)

پی‌نوشت: وقتی از تمام دور و بریات می‌پرسی و نظر قطعی نمی‌دن. وقتی تمام دیکشنری‌های آنلاین و غیر آنلاین موجود رو چک می‌کنی برای کاربرد درست اون کلمه‌ی خاص و وقتی دیگه هیچ چاره‌ای نداری جز خوردن چایی و شکلات... اینجاست که یاهو اَنسِر به‌سانِ حبل‌المتینی در دنیای مجازی به یاری تو می‌آید و سارا نامی در آن سوی دنیا (Quincy, Illinois) سؤال تو را از پدرش می‌پرسد و در عرض سیم ثانیه جواب روبه‌روی تو ست... تَنکس اِ لات مای فرند، گاد بلس یُر فادر!  

17

ترانه ی گلابدان قدیمی، به مناسبت انتهای شهریور. ترانه سُرا، آهنگساز1، خواننده، تنظیم کننده همگی یک نفر: شهیار قنبری؛ از آلبوم برهنگی. (دانلود)

با اين ترانه برگرديم، به هفده سالگی من
به خنده‌های بی وقفه، به بغض خانگی من

به امتحان شهريور، به وحشت شب آخر
به لحظه‌های تقلب، خط خطی گوشه‌ی دفتر

آن گلابدان قديمی، بركدامين صخره افتاد
شاهپرک بانوی آواز، در كجای شعله جان داد

در كجای كوچه گم شد، سكه‌ی جوانی من
بگو كجا به گل نشست، كشتی بادبانی من

بوي خوب گندم چه شد، هفته‌ی خاكستری كو
حرف ناب شام آخر، كوچه شد چراغ جادو


thinking on gate - Victor Bezrukov

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

1- ملودی از واروژان است.

سر سطر


درس و تکلیف از نو
رو نویسی ِ تو
بعد، انشای بهار
زنگ سبز ِ تکرار
مشق شب: چشم تو
قهر تو خشم تو
بعد، تاریخ مغول
یا حریق بلبل
دست ما خیس از عطر
بعد، بوسه سر سطر
زنِ زن: تو، تو
منِ من: تو، تو

بهترین babe1 : تو
babe بی عیب : تو
بعد، گردش سر پل
بعد، یک شاخه ی گل
بعد، رگبار غزل
بعد، آوار عسل
دختر اُرمک2 پوش
گل یاسی بر گوش
بعد، یک بغض کبود!
زنگ تلخ بدرود!

بعد، هجرت در باد!
شب زخم و فریاد
بعد، یک دفتر تر
لای دفتر خنجر

بعد، تنهایی من!
یاد دل دل کردن!
گردشی در دربند
حسرت یک لبخند

(شهیار قنبری)

دانلود

 The Silence - director: M. Makhmalbaf

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

1- a sexually attractive young person = babe

2- اُرمک = پارچه ی پشمینه