گِرد آمدیم:
شب‌چَره‌ای+ بود و آتشی،
گفت و شنود و قصّه و نَقلی ز سِـیر و گشت
وقتی که برشکفت گلِ هندوانه، سُرخ
در اوجِ سرگذشت
یلدا، شبِ بلند، شبِ بی‌ستارگی
لَختی به تن تپید و به هَم رفت و درشکست
با خانه می‌شدیم که گَردِ سپیده‌دم
بر بام، می‌نشست.
 
(سیاوش کسرایی - اوّل دی‌ماهِ 1358)


photo: Gueorgui Pinkhassov
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
* هزاران سالِ پیش ، ایرانیان دریافته بودند که از آغاز دی ماه روزها به تدريج بلندتر و شبها كوتاهتر می‌شود و خورشيد هر روز بيش‌تر در آسمان می‌ماند و نور و گرمی می‌پراکند. از این روی در پایان آخرین شبِ پاییز (درازترين شب سال) و سپیده‌دمِ نخستین روزِ زمستان، برآمدنِ «نخستین پرتوهای خورشید تابان» را که «مهر» می‌نامیدند‌، به عنوان لحظه‌ی «‌زايشِ مهر» جشن می‌گرفتند که بعد‌ها جشنِ «یلدا»  و یا جشن «شب چله» نامیده شد و تا امروز باقی مانده است .يلدا واژه‌ای سُريانی و به معنای «زاده شدن» است که توسط مسیحیانِ سُریانی به ایران آورده و ماندگار شد. (سریانی، زبانِ مردم سوریه و شمال عراق، قبل از میلاد مسیح تا چند قرن بعد از آن یعنی تا ظهور اسلام است و هنوز نیز گویندگانی دارد.) ایرانیان  از اول دی ماه تا دهم بهمن ماه را  که 40 روز است «چله‌ی بزرگ» می نامند و از دهم بهمن ماه تا بیستم اسفند ماه را  نیز «چله‌ی کوچک» می‌نامند.  چون در این 40 روز دوم یا چله‌ی کوچک از شدت سرما نسبت به چله بزرگ کاسته شده است. (مطالعه‌ی بیشتر)

+ شب‌چَره: آجیل و میوه که در شب‌نشینی می‌خورند.

پی‌نوشت:  شبِ عاشقانِ بی‌دل، چه شبی دراز باشد
                                             تو بیا کز اوّلِ شب، درِ صُبح باز باشد...