گفتی دوستت دارم
و من به خیابان رفتم.
فضای اتاق برای پرواز کافی نبود!

(گروس عبدالملکیان)


Marc Chagall - The Birthday
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی‌نوشت: سه بوقِ کوتاه به صدا درآمد و درها داشتند بسته می‌شدند. در همین حین پای جوانی داخل آمد  و با دو دست درها را گشود و خود را به درون واگن مترو کشاند. مردی که کمی کنارتر ایستاده بود به او گفت: "با این کارِت 2-3 دقیقه تو حرکت مترو تأخیر انداختیا!"
و سوژه‌ی مورد نظر پاسُخَش داد: "سی و چند ساله داریم صبر می‌کنیم؛ این 2-3 دقیقه هم روش!"
حالا ما کاری نداریم به این‌که آیا بازکردن درهای نیمه باز به صورتِ دستی باعثِ توقف حتی 2 دقیقه‌ای در حرکت مترو می‌شود یا نه!؟! ولی این نوع جواب دادن به صورت عادتی ناپسند رو به گسترش است. مثلاً وقتی به فردی که وسط دود و دمِ میدان انقلاب از ته دل به سیگار پُک می‌زند گفته می‌شود که این‌کار چه سودی دارد؟ در پاسخ می‌گوید: "بنزینا که خرابه، هوا هم که آلودَس، یعنی این یه چُسه سیگارو هم نکِشیم؟" اندکی تأمل مرا به این نتیجه می‌رساند که در شرایط بدی که انواع قانون‌شکنی‌ها مخصوصاً از طرف سردَمدارانِ قبیله رسمیت یافته است، مسئولیت فردی افراد نیز رو به افول گذاشته و فرهنگِ لااُبالی‌گری گسترش می‌یابد. چنان‌که سعدی بزرگوار فرمود:
اگر ز باغِ رعیّت مَلِک خورَد سیبی                     بَرآورند غلامانِ او، درخت از بیخ
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد                زنند لشکریانش، هزار مرغ بر سیخ
(گلستان سعدی/باب اول)