پیروزی
شهیدی که بر خاک میخُفت
سرانگشت در خونِ خود میزد و مینوشت
دو سه حرف بر سنگ:
"به امید پیروزی واقعی
نه در جنگ...
که بر جنگ!"
Fallen North Vietnamese Soldier - Don McCullin
سرانگشت در خونِ خود میزد و مینوشت
دو سه حرف بر سنگ:
"به امید پیروزی واقعی
نه در جنگ...
که بر جنگ!"
(قیصر امینپور)

Fallen North Vietnamese Soldier - Don McCullin
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پینوشت: نیما بچهی اعماق است. باقرشهر یا همان باقرآباد. همانجایی که نزدیک پالایشگاه تهران است. پالایشگاه تهران نیز آنجاییست که وقتی از پشتبام خانه به جنوب نگاه میکنی مشعل بلند آن را که آتشی جانانه دارد، میبینی. نیما دو هفتهای است که احساس درد در بدن دارد. نیما سرطان خون دارد...
پینوشت: نیما بچهی اعماق است. باقرشهر یا همان باقرآباد. همانجایی که نزدیک پالایشگاه تهران است. پالایشگاه تهران نیز آنجاییست که وقتی از پشتبام خانه به جنوب نگاه میکنی مشعل بلند آن را که آتشی جانانه دارد، میبینی. نیما دو هفتهای است که احساس درد در بدن دارد. نیما سرطان خون دارد...
+ نوشته شده در شنبه شانزدهم دی ۱۳۹۱ ساعت 21:20 توسط بابک
|