پروردگارا، زمانش فرا رسیده است.
تابستانِ درازی را پسِ پشت نهادیم.
بیفکن سایه‌ات را بر ساعاتِ آفتاب
و یَله کُن بادها را
                      بر بیشه‌ها.

بفرمای که آخرین میوه‌ها برسند
بتابان بر ایشان دوباره آفتابِ دو روزِ جنوبی را
و شتابشان دِه به رسیدن
و پی‌ گیر
واپسین شیرینی را
                     در انگورِ پُر بار...

آنکه اکنون خانه‌ای ندارد،
دیگر خانه‌ای نخواهد ساخت.
آنکه اکنون تنهاست،
تنهائیش دیری خواهد پایید،
بیدار خواهد شد، خواهد خواند، و
نامه‌های بلند خواهد نگاشت
در معبرهای پُر درخت،
به هر سو
              پرسه خواهد زد،
هنگامی که برگ‌ها به هر سو روانند.

(راینر ماریا ریلکه)

(ترجمه: علی عبداللهی)



Vasily Fedosenko / Reuters